پاتوق کتاب |
عراق به تو می اندیشد و من به عراق... می اندیشم و تو را می سرایم... ایستاده ای بر بلندای ولایت وقتی که جای می گیرد در دستهایت قرآن و غروب و غدیر خم می شود تا از میخانه ی چشمانت خم بنوشم اما تو زخم هایت نمک گیر شده و در خانه ات سکوت می فروشی؟!
[ چهارشنبه 91/7/12 ] [ 2:34 عصر ] [ نا نویسنده ]
[ نظر ]
|
|
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |