زاهد ظاهر پرست از حال ما آگاه نيست / درحق ماهر چه گويد جاى هيچ اکراه نيست هرچه هست ازقامت ِ ناساز ِ بىاندام ِ ماست / ورنه تشريف ِ تو بر بالاى ِ کس کوتاه نيستبنده ى پير ِ خراباتم که لطفش دائم است / وَرنه لطف ِ شيخ و زاهد، گاه هست و گاه نيست تا چه بازى رخ نمايد ، بيدقى خواهيم راند / عرصه ى شطرنج رندان را مجال شاه نيست